این پزشک مدعی است مردان جوان پس از به دستآوردن شناسنامه او، نام خواهرشان را بهعنوان همسر وی در شناسنامهاش ثبت کرده و از این طریق برای این زن ویزا گرفتهاند.
این پزشک جوان که راه درازی را از هامبورگ تا تهران آمده بود تا در دادگاه خانواده ایران حاضر شود، در تشریح ماجرا به قاضی شعبه261 دادگاه خانواده گفت: سالهاست که در آلمان زندگی میکنم و در این کشور به طبابت مشغولم.
مدتی قبل با 2برادر ایرانی که در هامبورگ زندگی میکردند، آشنا شدم و این آشنایی پس از گذشت چند ماه تبدیل به دوستی صمیمانهای شد.
یک روز وقتی آنها برای دیدن من به مطبم آمده بودند، ماجرایی را تعریف کردند که باعث ناراحتی من شد. آنها ادعا میکردند که خواهری در تهران دارند که به بیماری روحی و روانی مبتلاست و یکبار به خاطر همین مشکلات دست بهخودکشی زده است.
پزشک جوان در ادامه گفت: وقتی این 2 برادر گفتند تا کنون چندین بار تلاش کردهاند خواهرشان را برای درمان به اروپا منتقل کنند اما موفق نشدهاند برای او ویزا بگیرند، تصمیم گرفتم هر طوری شده به آنها کمک کنم. به همین خاطر برای خواهر آنها 2 بار دعوتنامه فرستادم ولی او نتوانست ویزای آلمان را بگیرد.
پزشک ایرانی افزود: در حالی که تلاشهای من برای انتقال این دختر به اروپا ادامه داشت، برادران او بار دیگر نزد من آمدند و این بار درخواست عجیبی را مطرح کردند.
آنها مدعی بودند اگر شناسنامه مرا در اختیار داشته باشند، میتوانند با استفاده از آن برای خواهرشان ویزا بگیرند، بنابراین از من خواستند این کار را برایشان انجام دهم و من هم که به آنها اعتماد داشتم شناسنامهام را در اختیارشان قرار دادم.
وی افزود: بعد از گذشت مدتی، دختر جوان که توانسته بود با استفاده از شناسنامه من ویزا بگیرد، به آلمان آمد و برادران او از طریق پست، شناسنامهام را پس دادند اما وقتی آن را باز کردم متوجه شدم نام دختر جوان بهعنوان همسر من در شناسنامهام درج شده است.
آنجا بود که متوجه شدم مردان جوان پس از گرفتن شناسنامه، به دفترخانهای در تهران رفتهاند و با معرفی فرد دیگری به جای من، خواهرشان را به عقد من درآوردهاند.
مالک دفترخانه هم بدون اطلاع از موضوع اسم خواهر آنها را در شناسنامه من درج کرده و آنها توانستهاند با معرفی این دختر بهعنوان همسر من، برایش ویزا بگیرند.
شاکی در ادامه گفت: وقتی پی به این ماجرا بردم به سراغ برادران جوان رفتم اما آنها به همراه خواهرشان ناپدید شده بودند.
بنابراین پس از مشورت با یک وکیل تصمیم گرفتم به ایران سفر کنم تا با مراجعه به دادگاه خانواده این ازدواج را باطل کنم. آقای قاضی این خانواده نقشه فریب مرا کشیده بودند تا بتوانند با ثبت نام خواهرشان در شناسنامه من، برای او ویزا بگیرند.
قاضی اقدم- رئیس شعبه 261 دادگاه خانواده- با شنیدن اظهارات این مرد دستور پیگیری ماجرا و بررسی ادعاهای این مرد را صادر کرد.